موهام تراشیده شدن...ازم خجالت نکشی...

   دارم میام ببینمت با این لباس ارتشی...ر

روزای سختمون گذشت.۲سال این روزو میخوام....

    تو تک تک ثانیه هام بوی تو میده  لحظه هام...

چقد شلوغه کوچتون...اون کیه میخنده باهات؟!!!

    چرا اسمتو میگه؟چه نسبتی داره باهات؟

اون کیه دست دادی باهاش؟حرف منو بهش نزن...

    چقد عوض شدی گلم...راستی چقد میایین بهم...

دختر است ديگر...گاهي دلش ميخواد بهانه هاي الکي بگيرد

به هواي آغوش تو شانه هاي تو...که بعد...تو آرام خيلي آرام

در گوشش زمزمه کني:ببين من عاشقتم!!!

واقعا نامردی . آره با توام آره تویی که هیچی از عشق حالیت نیست.دوست دارم هرچی

از دهنم در میاد بهت بگم ولی...کاش یه ذره احساس داشتی آخه این چه کاری بود که با

من کردی؟ با توام که چشماتو بستی داری خوش میگذرونی واقعا برای خودم متاسفم که

یه روزی دوست داشتم. یادت باشه دلمو شکستی. پا رو دلم گذاشتی. هیچ وقت ازت نمیگذرم

از ته دل آرزو میکنم همین کاری که با من کردی کسی دیگه ای در حقت کنه...!

سخت است میان هق هق شبانه ات نفس کم بیاری...

   و او به عشق جدیدش بگوید نفس!!!!

وقتی در آغوشم بود چمانش را بست! نمیدانم از احساس زیاد بود...

یا خودش را در آغوش دیگری تصور میکرد....!

همیشه در حالی که یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده! یه عالمه اشک توی چشماته!

   یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده!باید بگی: خب دیگه... واسه همیشه خدافظ...!